☼ نوشته های در ب در ☼

می نویسمـ...شایـد بمانـد

☼ نوشته های در ب در ☼

می نویسمـ...شایـد بمانـد

راه حل


یه شب سه نفر اشتباهی دستگیر میشن و در نهایت ناباوری به اعدام محکوم میشن....


نوبت اولی میشه که بشینه روی صندلی . وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه ,


 رشته الهیات خوندم و به قدرت بی پایان خدا ایمان دارم ...میدونم که خدا نمیذاره آدم


 بیگناه مجازات بشه ...کلید رو میزنن...ولی هیچ اتفاقی نمیفته.. 


به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن.


نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم...


به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته... 


کلید برقو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته و به 


بی گناهی اون هم ایمان میارن و آزادش میکنن...


نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه برق خوندم 


و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن 


هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی ...


خوب بقیه داستان هم مشخصه , مسئولین زندان مشکل رو میفهمن


 و موفق به اعدام فرد میشن ..



"" نتیجه : لازم نیست همیشه راه حل مشکلات رو جار بزنیم .""


گاهی با دانشمون بر علیه خودمون استفاده میشه..



نظرات 9 + ارسال نظر
گندم یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 07:20 ب.ظ

سپرده ام

قلبم را در الکل بگذارند

و روی شیشه اش بنویسند

عشق هر گز نمی میرد !

مهدی دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 05:49 ب.ظ

جالب بود . موفق باشی

ممنونم

ابوعدنان جمعه 30 فروردین 1392 ساعت 04:26 ب.ظ http://abooadnan.blogsky.com

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااپیم .همین!

یادداشتهایی برای هیچ کس جمعه 30 فروردین 1392 ساعت 10:39 ب.ظ http://badsectorr.blogsky.com/

سلام
جالب بود....
خدارو شکر که ما برق نخوندیم.
موفق باشید

سلاام
ممنون...

سلامت باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد